آذر

 

دلی که مدام می زند
و کاری ،
جز زدن ندارد
تو را کشت
یا مرا …!؟

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
۱۰ خرداد ۹۹

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ساعت ۰۰:۴۱ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


پشت دیوار دلم
یه صدای پا میاد…..‌!

 

 

 

عکاس : آذر . پورپیغمبر
۱۱ خرداد ۹۹

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ساعت ۰۰:۲۸ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۷ساعت ۱۸:۰۱ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


گل خوشخواب من !
عادتش هست …
تا سایه های درختان و گل های بزرگتر از خودش در ساعات ظهر روی سرش و زمین باغچه می افته ،
میگیره و می خوابه .
زیر سر نحیف اش ، متکای سیمانی خنک همیشه آماده است

تا عصر میشه استراحت کافی کرده و آماده است تا بروم و عکسش را در تیپ یک گل سرحال و نه خواب آلود ، بگیرم

عکس و متن از آذر پورپیغمبر

 

گل خوشخواب من تا عصر بیدار شد و سرحال و قبراق با وزش نسیم بهاری به رقصی کودکانه است….

برقص آ گل من

۷ خرداد ۹۹

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۷ساعت ۱۷:۳۲ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۷ساعت ۱۷:۲۵ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

 

روزهای سفید می روند و
شب های سیاه
می رسند با ظلمات

این دنیای سیاه و سفید را
سه رنگ زرد و
آبی و
قرمز
می دهند نجات !

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
۷ خرداد ۹۹@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۷ساعت ۱۷:۲۳ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۷ساعت ۱۷:۱۸ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


فرو ریخته
از چشمه جوشان شعر
چهاردیواری ام !

 

 

آذر . پورپیغمبر
۷ خرداد ۹۹

@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۷ساعت ۱۷:۱۴ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


عنوان :
دیوار نویسی ممنوع

 

 

 

عکاس : آذر پورپیغمبر۶

خرداد ۹۹

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۶ساعت ۱۸:۵۱ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۶ساعت ۱۲:۴۷ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

به اندازه موهای سرم
شعرهای فرق دار
برایت سروده ام
گاهی بلند و هایکو
گاهی به رنگ عسلی و
مشکی کلاغان

رنگ سپید گرفته است حالا
گیسوانی پر از غزل
که از فرق سر تا کمر
موخوره انداخته اند
رقیبان !

 

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
۶ خرداد ماه۹۹
@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۶ساعت ۱۲:۱۵ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۶ساعت ۰۲:۰۲ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


عنوان :
در آرزوی آن شب دراز !

 

 

 

عکاس : آذر پورپیغمبر

آخرین روز اردیبهشت ۹۹

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۵ساعت ۱۸:۲۳ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

غروب هم رسید و
نرفت !

از صبح می خواهم بنویسم :
سلام !
روز بخیر !!
شکل ِ ماه
روح ِ ماه در آسمان است
خجالت می کشم در حضورش
به روز سلام دهم
به آفتاب .

روشنی بخشم بوده است
در تاریکی ها !

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
۳ خرداد ۹۹

@azarporpeighambar❤️

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۵ساعت ۱۷:۴۲ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


باد سرد صبح برتنم
پاییز می وزد انگار در من
پنجره ها از روزنه
هوهوی باد می آورند
چشم ِ ناباور می بندم و
باور می کنم
پاییز در کار نیست
شوخی اش گرفته
فرمانده ِ سبز بهار …!

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
۵ خرداد ۹۹

@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۵ساعت ۱۷:۳۴ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

موهایم را می سپارم
به دست باد بهاری
شانه ندارد
بی نظم می کند

احساسم را می سپارم
به دست این باد بهاری مست
با شانه ات ،
رزم می کند !

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
بهار ۹۹

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۵ساعت ۱۷:۲۳ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

 

از دیشب
پنجره باز مانده است
ماه رفته و
ستارگان هنوز
در چشمانم تلالو می زنند …

پرونده این پنجره
در پائیز و
زمستان هم
بسته نمی شود !

 

 

آذر . پورپیغمبر
۱ خرداد ۹۹
@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۵ساعت ۱۷:۱۵ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


شعر ،
آنوقت زیباست
که مثل ماه
مال ِ کسی نگردد …!

 

 

آذر . پورپیغمبر
۳ خرداد ۹۹

@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۵ساعت ۱۷:۰۸ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

از بس که فکر کرده ام به آسمان و اجرام
هیچ چیز این دنیا نیست در نظرم اجسام
شعرهایم همه بسته اند به خود لباس احرام
دیگر کاری ندارم به حساب و کتاب و ارقام
رسیده ام با رنگ شرابی تند به عقاید خیام
چه زیبا میزیسته است آن منجم در آن ایام
وقتی باده و قدح در کنار هم میشوند تمام
من هنوز خیلی کارها دارم از دفتری ناتمام
فهمیده ام می پرستی جرم نیست و حرام
آنچه جاودان می ماند حرام است نه حلال
مثل نغمه ی پرندگان به خود میگویم سلام
این بهترین بیت شعر است در زبان و کلام
بوی باده رسیده است به شمّ عاشقان همکلام
گریز نباید زد از عارفان و سرمستان با مرام
تا بساط شعرهای من باز است در بین اقوام
خیام با باده ای میفرماید بفرمایید والامقام!

 

 

آذر . پورپیغمبر
۴ خرداد ماه ۹۹

@azarporpeighambar🎻

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۵ساعت ۱۶:۳۸ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

زنی تنها
در مزرعه گندم های طلائی
رد می شود
برنمی خیزد از شعر
عطر نان تازه …!

 

 

آذر . پورپیغمبر
۵ خرداد ۹۹

@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۵ساعت ۰۹:۳۶ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


پرندگان شعر من
به آسمان
بال و پر داده اند
و گرنه مثل زمین
جهنمی بیش نبود !

 

 

آذر . پورپیغمبر
پایان بهشت بهار ۹۹

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۳/۰۵ساعت ۰۱:۲۰ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

از این همه پرنده
در مقابل دیدگانم
هیچکدام نگفت
عاشق پروازم.

به سکوتی ،
اوج گرفتند !

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
۲۸ اردیبهشت ۹۹
@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۲۹ساعت ۲۱:۲۵ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


دایره ی سرم روزی
شکل خمره خیام خواهد گشت
کاسه ی چشمانم
قدحانی در دستان مستان شهر
کاسه صبرم چه ؟
هزاران شعر ممنوع
با طرح فریاد و
نقش و نگار سکوت
باده خواهد شد
و عاقبت ،
تمامی این کاسه و کوزه ها
بر سر یک زن
خواهد شکست !

 

بیر گون باشیمین یووارلاقی
“خیامین”کوپه‌سینین شکلینی آلاجاق
گوزلریمین کاساسی
شهرین کئفلی‌لرینین الینده کی جام اولاجاق
صبیر کاسام نئجه؟
مینلر یاساق شعر
هارای پلانی و
سوسماق ناخیشی
شراب اولاجاق
سونوندا،
بوتون کاسا-کوزه‌لر
بیر قادین باشیندا سیناجاق!

 

)تورکجه چئویرن:سحرخیاوی
خیام نیشابوری نین آنیما گونو مناسبته)

 

 

 

آ ذر. پورپیغمبر
به مناسبت بزرگداشت خیام نیشابوری

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۲۸ساعت ۲۳:۵۴ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

قاب هفته
عنوان : خانه

عکاس : آذر . پورپیغمبر
۲۷ اردیبهشت ۹۹

 

 

 

 

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۲۷ساعت ۱۱:۰۵ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۲۷ساعت ۱۱:۰۲ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

 

های و هوی خالی باد
پرواز پرنده ای
در بهشت بهار
به چه درد می خورد
وقتی در میان آسمان
قاصدکی نچرخد ؟!

 

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
اردیبهشت ۹۹

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۲۷ساعت ۱۰:۵۸ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

سهم کوچکی ست
برای من ،
آسمان …
بزرگترین سهم من
یک بام است و
کبوتری جَلد
نصف کرده ایم
قرص آفتاب ظهر را …

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۲۷ساعت ۰۹:۲۳ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

چشمه زار
وقتی بیتابی می کند
پرندگان
وقتی پرواز می کنند
روستایی ،
نمی نویسد
تارش را برمیدارد و می خواند
صدایش می پیچد
در زیرزمین های ممنوعه شهر

من آن روستایی ام
با آسمانی در حد چشم خودم و
چند پرنده
مال کفتربازی نامرئی و
اطراف دورو نزدیک

خودکار خالی قرمز را
در این مواقع
به آسمان ابری
پرتاب می کنم
خودکار آبی را برمی دارم و
زیرزمینی می خوانم …

 

 

 

نوشته و عکاسی آذر . پورپیغمبر
بهار ۹۹
@azarporpeighambar

 

 

 

ترجمه به ترکی توسط سحر خیاوی

بولاق
صبیرسیزلیک ائدنده
قوشلار اوچاندا
کندلی یازماز
تارینی اله آلیب اوخویار
سسی،
شَهَرین زئرزمی‌لرینده یاساقلانار

من او کندلی یم
باخشیمجا گورونمز قوشبازین اولان
گویرچینلی گویوم وار
قیرمیزی قلمیمی
قارا بولودلو گویه توللاییرام
ماوی قلمی گوتوروب
زئرزمی‌لیک اوخویورام!! 🌺🎻💐❤️

@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۲۶ساعت ۰۱:۲۰ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

ساعت ها خوابیدند و
من شبها هم
هیچ نخوابیدم
سالهاست در خانه ها
پشت دیوارهای سیمانی
زن ها عریان اند و
من
در آسمان پر تلاطم ابری
روسری هلالی قدیمی ام را
بر سر ماه هم
نینداختم …

 

 

آذر . پورپیغمبر
@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۲۶ساعت ۰۱:۱۳ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر


 

 

اهل قلم نیستند
فقط ،
عادت ِ پرواز…
والا می نوشتند
قرن هاست اسیر آسمانیم و
با سوتِ یک لمپن
در قفس زمینیم !

 

 

 

آذر . پورپیغمبر
بهار ۹۹
عکاس : خودم
@azarporpeighambar

نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۲۶ساعت ۰۰:۵۹ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر



آخرين پست ها
»
»
» نقاشی ها
»
»
»
»
» بازمانده!
»
»
طراحی: پارس اسکین - پیاده سازی: شرکت داده تجارت