آذر
کولی سحر با آرنج اش با حنجره ای درها ، آذر . پورپیغمبر
در یک دستش
دایره ی زرین خورشید
و در دست دیگرش
ساقه های طلایی گندم …
کوبه درها را می زند و
با شادی ،
هوای مانده از خواب مردمان را
خیش میزند …
آلوده به نت های غمگین کوچه ها
بوی گندم را
به کبوترهای بیحال روی کابل ها
اصرار می کند
بسته …!
۸ اردیبهشت ۹۹
@azarporpeighambar
(بازنشر با ذکر نام نویسنده ، آزاد است ) نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۲/۰۸ساعت
۰۹:۵۲ توسط آذر پورپیغمبر | بدون نظر
طراحی: پارس اسکین - پیاده سازی: شرکت داده تجارت |